ای قد تو سرو بوستانها وی روی تو ماه آسمانها گل جیب دریده تا فتاده آوازهٔ تو بگلستانها خوبان بجهان بسی بود لیک آن تو کجا و آن آنها صبری بده ای خدا به بلبل یا مرحمتی بباغبانها برگوی تو از سگان مائی تا خود شنوند پاسبانها تاب تب هجرت ای پربروی آتش زده مغز استخوانها ای شوخ ز جور تو صد آوخ وی دوست ز دست تو فغانها بی ماه رخت ز اشک شبها تا صبح شما رم اخترانها افسانهٔ ما هر آنکه بشنید لب بست دگر ز داستانها اسرار نگاهدار کاسرار در دل دارند راز دانها ملا هادی سبزواری : غزلیات : غزل شماره ۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/605007