آنکه هر دم زندم ناوک غم بر دل ریش زود باشد که پشیمان شود از کرده خویش بشنو این نکته که در مذهب رندان کفر است رندی و عاشقی و آگهی از مذهب و کیش جلوه‌گاه نظر شاهد غیبند همه کعبه زاهد و کوی صنم و دیر کشیش به نگاهی که کند دیده دل از دست مده سفر وادی عشق است و خطرها در پیش دل شد از هجر تو بیمار و نگفتم به طبیب زانکه بیمار ره عشق ندارد تشویش از کم و بیش ره عشق میندیش که نیست عاشقان را به دل اندیشه ره از کم و بیش ای دل این پند حکیمانه شنو از وحدت خاطری ریش مکن تا نشوی زار و پریش وحدت کرمانشاهی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شماره 38 گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/607048