منت خدای را که خدا را شناختیم
در ملک دل لوای طرب برفراختیم
از جان شدیم بر در دل حلقهسان مقیم
تا راه و رسم منزل جانان شناختیم
راضی ز جان و دل به رضای خدا شدیم
با خوب و زشت و نیک و بد خلق ساختیم
ای خواجه ما به همرهی عشق سالها
مردانهوار بر سپه عقل تاختیم
رستیم خود ز ششدر این چرخ مهرهباز
تا نرد عشق از دل و جان با تو باختیم
زر شد ز کیمیای تو ما را مس وجود
تن را به نار عشق تو یکجا گداختیم
وحدت ز یمن عشق به شاهی رسیدهایم
یعنی گدای درگه شاهان نواختیم
وحدت کرمانشاهی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شماره 45
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/607055