صحبت دوستان روحانی خوش‌تر از حشمت سلیمانی جان جان‌ها و روح ارواح است لعل ساقی و راح ریحانی با گدایان کوی عشق مگوی سخن از تاج و تخت سلطانی بگذر از عقل و دین که در ره عشق کافری بهتر از مسلمانی حلقه کن گیسوی پریشان را وارهان جمعی از پریشانی خیز و ملک بقا به دست آور پشت پا زن به عالم فانی تا رسد بر سریر مصر وجود آخر از چاه ماه کنعانی بلبل از فیض عشق گل آموخت آن سخن‌سنجی و نواخانی بی تو خون باردم ز دیده که نیست عاشقان را جز این گل‌افشانی وقت آن شد که بایزید آسا بر فرازم لوای سبحانی تا شوم مست و پرده بردارم یک سر از رازهای پنهانی فاش منصوروار بر سر دار می‌سرایم اناالحق ار دانی در دبستان عشق او آموخت وحدت این درس و مشق حیرانی وحدت کرمانشاهی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شماره 57 گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/607067