هر سو که با هزار کرشمه خرام تست صد دل فتاده پیش به هر نیم گام تست وه آن تویی و یا مه گردون و یا خیال ماهی که گاه گاه به بالای بام تست جانم فدای زلف تو آندم که پرسمت کاین چیست موی بافته، گویی که دام تست خود را ز تو سلام کنم زان همی زیم میرم ازین گمان نبرم کاین سلام تست مستی گرم تمام بسوزد عجب مدار زینسان که دل به پختن سودای خام تست چون می کشی مرا ز کف خویش بیش ازین یک جرعه ای بریز که ای کشته شام تست خونم نگین نگین که فرو می چکد ز چشم بر هر نگین ز کلک وفا نقش نام تست جانی که هست در کف اندیشه ها گرو بر رخ ز خون قباله نوشتم که نام تست خسرو که هندوانه سخن کج کج آورد یک خنده کن وظیفه او، چون غلام تست امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۹۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/60873