من از جور و جفای دلبران دیوانه خواهم شد ز خویش و آشنا از دست دل بیگانه خواهم شد ز بس کافسانه خود با در و دیوار می گویم به رسوایی میان مردمان افسانه خواهم شد چو دیدم خال و خط آن پری رو را به دل گفتم گرفتار ار شوم در دام او، زین دانه خواهم شد ملامت گو، به رسوایی مترسان هوشیاران را که من بی پا و سر در کوی او مستانه خواهم شد به دل گفتم چرا بیوفا، گفتا برو، خسرو گذر از من که من در خدمت جانانه خواهم شد امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۲۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/61011