مست من باز جدایی ز سر آغاز نهاد راه خلقی زد و تهمت به سر ناز نهاد خلق دیوانه شد آن لحظه که از رعنایی کله کژ به سر سرو سرافراز نهاد مست شد ده دل و در راه برآمد صد جان در خرامش چو برآورد قدم، باز نهاد ای عفاالله ز پی کشتن ما در چشمت حسن خاصیت شمشیر سرانداز نهاد ناله ام نیست خوش، اما ز نی سوخته پرس عشق ذوقی که درین نغمه ناساز نهاد هر طرف سوخته ای چند به خاک افتاده است شمع خود سوزش پروانه چه آغاز نهاد؟ ای بسا خواجه مقامر که ز بعد مردن سر به شاگردی آن چشم دغاباز نهاد بو که خسرو سخنی بشنود از تو هر شب زیر دیوار تو صد گوش به آواز نهاد امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۰۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/61287