برای فریدون فرشیان * در میدان های سکوت ، آدم های بی دفاعی را دار می زدند و دارها و آدم های آویخته شان در گاهواره ی مرگ چون درختی را می نمودند که در انبوهی از سیاهی ِ مات فرو رفته ، و در بهاری جاویدان زندگانی می کنند و سکوهای افتخار خالی از هر نفر در لحظه های کور ، نگاهی سرگردان بود و عابری که پیامی داشت و به سوی میدان سکوت می شتافت خود نیز درختی خزان زده شد و شاخه هایش را میوه های سیاه غربت پوشانید و چندین لاشخوار از چوبه های خشکِ دور دست پرواز کردند و بر کرسی ِ رنگین نگهبانان نشستند ... و این نیز خود نمایش را پایان نداد . خسرو گلسرخی : نمایش ناتمام ... گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/613021