۱ دشنه نشست میان کلامم ، در چشم آن کلام سبز مقدس که راهی جنگل بود و انتظار ِ پرنده ، در وعده گاه پیام پریشان شد اینک دوسوی شانهٔ من رگبار ِ بال تیر خورده بر مِه ِ جنگل رنگین کمان بلندی ست سرخ گونه ، سیّال در رودهای خون دشنه نشست میان کلامی تا در میان جنگل ، رنگین کمان سرخ برافرازد ... ۲ بالام ، بالام پاتاوانی ، آنام ، آنام آبکِناری گمنام ِ خفته به جنگل در آن ستیز ِ سرخ "ماکلوان" بر شما چگونه گذشت که پوزخند ِحریفان نشست در میان ِ رود سیاه ِ اشک ! و دست های ویرانگر به جای ِ خفتن بر ماشه به سمتِ شما استغاثه گر آمد بالام بالام پاتاوانی آنام آنام آبکناری بر تپه های "گسکره" ، میان سنگر ها چه انتظار ِ دور و شیرینی احاطه کرد شما را که دلیر ِ بی دلبَر شادمانه درو کردید بی وقفه گرگان هرزه دَرا را ... ؟ درچشم هایتان آیا خفته بود آینه ی صبح که دستِ حریفان در آن رنگِ خویش باخت و انگشت ها تفنگ رها کرد ؟ جنگل به یاد ِ فتح شما همیشه سرسبز است ... ۳ بالام ، بالام پاتاوانی آنام ، آنام آبکناری بی خود ، بی سلاح ، در آن ستیز ِ سرخ ماکلوان بر شما چگونه گذشت ...؟ ۴ "گَلوندِه رود" ، صدای ِ گام ِ شما را هنوز در تداوم ِ جاری اش زمزمه دارد ... خسرو گلسرخی : دامون ۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/613040