گل به تماشای چمن می رود باد به گلگشت سمن می رود آینه گشته ست ز عکس سمن آب که در زیر سمن می رود دوش شنیدم که به هر مجلسی از دهن غنچه سخن می رود وقت بهار آمد و ایام گل آه که یار از بر من می رود راحت روح است رخش، چون کنم روح دل و راحت تن می رود عهد شکسته ست و به هنگام صبر آن صنم عهد شکن می رود خسرو دلسوخته را در غمش عمر در اندوه و حزن می رود امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۱۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/61394