دل ببردی به جنگجویی و بس
خو گرفتی به تندخویی و بس
بس کن این، چند ازین جفا کردن
یا به عالم تو خوب رویی و بس؟
مردم از غم، وصیتم این است
که ز دل خون من بجویی و بس
هجر تو نیک می کشم، دریاب
اندرین فن تو یار اویی و بس
پیش تو حال بی کسی مرا
کس نگوید مگر تو گویی و بس
امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۱۴۰
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/61722