ای زده ناوکم به جان، یک دو سه چار و پنج و شش کشته چو بنده هر زمان، یک دو سه چار و پنج و شش گفته به وعده گه گهی یک شب از آن تو شوم روز گذشته در میان، یک دو سه چار و پنج و شش گفت صبا ز غیرتم کاید اگر ز کوی تو همره بوی تست جان، یک دو سه چار و پنج و شش پیش در تو هر نفس از هوس دهان تو بوسه زنم بر آستان، یک دو سه چار و پنج و شش منع دو چشم کن که شد از دل خسته هر دمی رایت آن دو ناتوان، یک دو سه چار و پنج و شش گاه نظاره چون که تو جلوه کنی جمال را کشته شوند عاشقان، یک دو سه چار و پنج و شش آه و فغان ز مردمان بس که همی کند دمی خسرو خسته دل فغان، یک دو سه چار و پنج و شش امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۱۴۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/61731