باغ بشکفت و سوری و سمنش تازه گشت ارغوان و نسترنش صفت باغ می کند بلبل شاخ در شاخ می رود سخنش یوسف گل رسید و شد روشن چشم نرگس به بوی پیرهنش تا کجا باشد آن سمنبر من کاب و آتش شود گل از سمنش مهر او ذره ذره کرد مرا گر چه یک ذره نیست مهر منش گر به خلقم رسن کند زلفش بگسلم هم ز زلف چون رسنش دیده در پیش او کشد خسرو که بیند به چشم خویشتنش امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۱۹۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/61772