مسلمانان برفت از دست من دل چو دیدم آنچنان شکل و شمایل جهانی را بدین شکل و شمایل همی بینم چو خود امروز مایل زهی صانع خدا کز لطف بنگاشت از این سان صورتی از آب و از گل نباشد چون جمالت مجلس افروز اگر خورشسید بنشیند به محفل دلم منزل به زلفت کرد، گویی نخواهد رفت ازین فرخنده منزل تنم کز خاک گردد نقش مهرت ز نعش جان نخواهد گشت زایل ملامت می کنند اصحاب ما را ز درد ما مگر هستند غافل ندارم طاقت درد فراقت فراق دوستان کاری ست مشکل درین ره، خسروا، دیوانه می باش نمی باید شنیدن پند عاقل امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۲۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/61807