آن نرگس پر ناز و جفا را ز که دانیم؟ وان غمزه بی مهر و وفا را ز که دانیم؟ گر یار جفا کرد، گنه بر دل ریش است ای خلق جفاگوی شما را ز که دانیم؟ مردم ز پی کشتن آن زلف تو جنبند ای خرمن گل باد صبا را ز که دانیم؟ هر شب که بود ماه که بر بام برآید آن شعمره انگشت نمارا ز که دانیم؟ گفتی که به دل راز که داری تو، درین دل آخر خبرت نیست که ما راز که دانیم؟ دیوانگی خسرو از اندیشه شد آخر آن سلسله زلف دو تا را ز که دانیم؟ امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۶۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/61847