زبان نماند، ز لعلت سخن کجا یابم؟ سخن نماند، دمی زان دهن کجا یابم؟ ز زلف تو همه چون بوی عشق می آید من آن نسیم ز مشک ختن کجا یابم؟ دلم ز شکل تو بدخو، به بوستان چه روم؟ کرشمه از گل و ناز از سمن کجا یابم؟ علاج زیستنم جز نظر نبد به رخت من این دو از پی جان و ز تن کجا یابم؟ در این زمان که مرا دشنه فراق بکشت ترا که جان منی، جان من کجا یابم؟ اگر ز من طلبی جان، به صد هوس بدهم من این قدر ز دهانت سخن کجا یابم؟ ز دوریت غم خسرو چو کوه و محرم نه شکاف چون کنم، این کوهکن کجا یابم؟ امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۴۴۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/62025