دل به زلفت سپردم و رفتم در به زنجیر کردم و رفتم در شب وصل ماندنم بیمار روز هجران شمردم و رفتم پیچشی داشتم ز هر مویش همه از دل ببردم و رفتم چون غمت جمله قسمت من شد غم تو جمله خوردم و رفتم چند گویی که «رو، بمیر از غم » تو همان دان که مردم و رفتم گر ترا بود زحمتی از من زحمت خویش بردم و رفتم جان خسرو که کس قبول نکرد هم به خدمت سپردم و رفتم امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۴۷۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/62057