وقتی ازین پیش تر خوشدلیی داشتیم غارت عشقت رسید، آن همه بگذاشتیم تخم وفا کاشتیم بر سر راه امید هیچ بری چون نداد، کاش نمی کاشتیم! شاهسوارا، ز خط تا بکشیدی سپه ز آتش دل در هوا صد علم افراشتیم دی ز لب پر نمک خنده زدی، وز لبت هر چه جگر رخنه داشت از نمک انباشتیم دیده خسرو شده ست خانه نقاش چین بس که درو از خیال نقش تو بنگاشتیم امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۵۰۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/62083