جانا، گذری به بوستان کن باده خور و رخ چو ارغوان کن جان ها که گرانست نرخ ایشان یک بار بخند و رایگان کن از غمزه روانه کن خدنگی یک جان مرا هزار جان کن گر می کشیم ز کس چه پرسی؟ چیزی که ترا خوش آید، آن کن زن در دل خسرو آتش، اما خود را ز میانه بر کران کن امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۵۳۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/62115