ای آشنا، درین چه بی بن نظاره کن تا اندرو نگون نفتادی کناره کن تا کی به جهد چاره مال و درم کنی؟ گر ممکنت بود ز پی عمر چاره کن تاج سر فلک چه نظاره کنی به فرق چون خشت زیر سر نهد آنگه نظاره کن بر لوح خاک احسن تقویم چون تویی در خویشتن شمار سپهر و ستاره کن بگذر ز دهر و عنصر و اجرام، چرخ را پیش عروس همت خود پیشکاره کن چون ز آفتاب و مه تو بهی، گر شوی چراغ سیلی به نور گو، به زبان صد حراره کن ور خار بهر مطبخ تجرید می کشی طوبی و سدره بشکن و بر پشتواره کن دل گوهری ست، گر به رگ راست بندیش آن رشته را بتاب و درین سنگ پاره کن خسرو، به سیم معنی اگر در رسیده ای آن سیم را به گوش دلت گوشواره کن امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۶۳۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/62214