در اوصاف خود عقل را ره مده بهشت برین را به ابله مده جهان مست و دیوانه کردی به زلف نسیمی به باد سحرگه مده غم عاشقان بشنو، اما به ناز جواب سخن گه ده و گه مده چگویم به تو راز پنهان خویش خودش بشنو و سوی خود ره مده گر انصاف، جوید دل ظالمم مده هیچش انصاف، والله مده زنخ می نمایی و خون می خورم چنین شربتم زانچنان چه مده رقیب ار کشد خسرو خسته را زبان را در آن رخصت «نه » مده امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۷۶۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/62345