ناز من،عشق من،از چشم ترم زود مرو سر و جانم به فدایت ز برم زود مرو نکنم شکوه که دیر آمده‌ای بر سر من لااقل دیر چو آیی به‌سرم زود مرو چشم پر حسرت من سیر ندیده‌ست ترا بنشین یک دم و از چشم ترم زود مرو ترسم ای گل که نبینم دگرت دیر میا باشد ای جان که نیابی دگرم زود مرو آفتاب لب بامیم و به یک گردش چشم بر در و بام نماند اثرم زود مرو صبرکن تا به خود آیم که ز شوق رخ تو نه ز خود کز دو جهان بی‌خبرم زود مرو این تویی یا که خیال بتی آراسته است گر تویی بهر خدا از نظرم زود مرو پژمان بختیاری : دیوان اشعار : دیوان اشعار : زود مرو گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/623518