ای چهره زیبای تو رشک بتان آزری هر چند وصفت می کنم، در حسن از آن زیباتری هرگز نیاید در نظر نقشی ز رویت خوبتر شمسی ندانم یا قمر، حوری ندانم یا پری آفاق را گر دیده ام، مهر بتان ورزیده ام بسیار خوبان دیده ام، اما تو چیز دیگری ای راحت و آرام جان، با قد چون سرو روان زینسان مرو دامن کشان، کآرام جانم می بری عزم تماشا کرده ای، آهنگ صحرا کرده ای جان و دل ما برده ای، این است رسم دلبری عالم همه یغمای تو، خلقی همه شیدای تو آن نرگس رعنای تو آورده کیش کافری خسرو غریب است و گدا، افتاده در شهر شما باشد که از بهر خدا سوی غریبان بنگری امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۸۲۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/62407