آشکار ست، عشق ، پنهان نیست همچو ما در جهان رسوا نیست آه ازین سوز بی قراریها درد دارم و لیک درمان نیست کاشکی زین خیال باز رهم لیک آن هم عنان بدستم نیست بردلم همچو لاله داغ بماند چون کنم نظر تو مجالم نیست یار هرگز ز تو نتابد رو زانکه او را بجز تو دیگر نیست سلطان باهو : غزلیات : غزل ۱۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/625017