ساقی بیا که موسم عیش است و میم و نی می ده که لاله گون شده از باده ری و خی رخ بر فروز و زلف مسلسل گره بزن تا بشکند جمال تو بازار میم و هی مه را به روی خوب تو نسبت کجا رسد ای رویت آفتاب و لبت شین و کاف و ری شکر شد از خجالت لعل تو آب وار بر شین و کاف و ری چو کشیدی تو خی و طی خط معنبر تو چو دور قمر گرفت کردند عاشقان تو تر ری و دال و می روح مجسمی تو نه عقل مصوری ای روح عقل مثل تو نادیده بی و تی بتگر چو دید پیش رخ و قامت تو کرد از شرم کارخانه صد ساله طی و بی طی کن حدیث دور زمان، جام می بیار تا باغ روح را دهم آبی ز میم و یی می خور، مخور غم دل و دین، خسروا، دگر بگشا به مدح خسرو آفاق لام و بی لب بر لب نگار نه ار دست می دهد خالی قدح مدار ز باده و میم و یی امیرخسرو دهلوی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۹۵۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/62536