ای به قدر سرو به عارض همچون ب و د و ر کرده زلفت آفتابی را نهان در ش و ب مرده را لعلت حیات جاودانی می دهد کی از این مهجز زند دم م و س و ی و ح زخم دل را از تو می خواهم به تازی مرهمی اعطنی من فیک لطفا ق و ب و ل و ه گر نقاب از روی برداری که خواهد فرق کرد مه برآمد ز ابر یا بنمود بارم ر و خ منکران را کشف گردد آیه یحیی العظام کشتگان خویش را گر لب نهی بر ل و ب ما کنعان حبس زندان بود خالد ماه من صد جو او دارد اسیر چاه ز و ن و خ مولانا خالد نقشبندی : غزلیات : غزل شماره ۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/626009