جانا بیا که بی تو جهان جمله واله شد بس دل ز داغ نرگس مستت گلاله شد آماده است بزم به امید مقدمت قد چنگ و اشک تار و دوچشمم پیاله شد در در طفلیت تملک دلها وظیفه بود بی حجت و کنون خط سبزت قباله شد بودم امید بوسه ای از لب چشم تو آن را به چاه غبغبت از وی حواله شد مولانا خالد نقشبندی : غزلیات : غزل شماره ۲۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/626023