مرد از هجر روی تو ای نازنین فریاد رس
خون شد دلم از خوی تو ای نازنین فریاد رس
هر سو رود از دیده خون ، جولان کنان آید برون
سروقد دلجوی تو، ای نازنین فریاد رس
دل نافه تاتار شد، اشکم همه گلزار شد
هر گوشه ای از کوی تو ، ای نازنین فریاد رس
کی بی رخت بویم سمن، بیزارم از مشک ختن
گر باد آرد بوی تو ، ای نازنین فریاد رس
خالد اگر بی روی تو زیبای بر گل بنگرد
شرمنده باد از روی تو ، ای نازنین فریاد رس
مولانا خالد نقشبندی : غزلیات : غزل شماره ۳۳
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/626033