از بس که ز صهبای هوس بیخود و مستم بیرون شده سر رشته ادراک ز دستم در معرکه نفس بسی پای فشردم بفریفت مرا عاقبت و داد شکستم هر لحظه پرستید و تبسم بنماید خواهد که کند رو سیه از عهد الستم با فضل تو ای مفضل جان بخش خطا پوش پیوستم و از غیر تو امید گسستم اضعاف گنه می کنم از توبه خجالت خالد ز پس بیخودیم توبه شکستم مولانا خالد نقشبندی : غزلیات : غزل شماره ۴۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/626045