همه نعیم سمر قند سر بسر دیدم نظاره کردم در ناغ و راغ و وادی و دشت چو بود کیسه و جیب من از درم خالی دلم ز صحن امل فرش خرمی بنوشت بسی ز اهل هنر بارها به هر شهری شنیده بودم کوثر یکی و جنت هشت هزار جنت دیدم هزار کوثر بیش ولی چه سود که لب تشنه باز خواهم گشت چو دیده و نعمت بیند به کف درم نبود سر بریده بود در میان زرین طشت فرخی سیستانی : دیوان اشعار : قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید : شمارهٔ ۲ - و او راست گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/62797