ای ترک حق نعمت عاشق شناختی رفتی و ساختی ز جفا هر چه ساختی کردار من به پای سپردی و کوفتی گرد هوای خویش گرفتی و تاختی با تو به دل چنان که توان ساخت ساختم بر من ز حیله هر چه توان باخت باختی نتوانی ای نگارین گفتن مراکه تو از بندگان خویش مرا کم نواختی گویا حدیث ما و توگفت، ای بت،آنکه گفت «ای حق شناس رو که نکو حق شناختی » فرخی سیستانی : دیوان اشعار : قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید : شمارهٔ ۳۰ - و ازوست گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/62825