بدرود همی کرد مرا آن صنم من گریان و درآورده مرادست به گردن از زخم دو کف همچو دلش کردم سینه ور آب دو دیده چو برش کردم دامن رنجور شد از بهر من و روی دژم کرد کز حسرت آن روی دم سرد زدم من در رویش اثر کرده دم سرد من امروز چونان که دم گرم در آیینه روشن مسعود سعد سلمان : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۱۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/64048