رسم وفا ز یار طلب می کنیم و نیست وز بی وفا کنار طلب می کنیم و نیست از باغ روزگار گلی تازه بر مراد بی زخم نوک خار طلب می کنیم و نیست جامی که بعد ازو ندهد درد سر خمار در دو روزگار طلب می کنیم و نیست بویی ز عطر طرّه عنبر فشان یار از باد نوبهار طلب می کنیم و نیست سروی به اعتدال قد خوش خرام یار بر طرف جویبار طلب می کنیم و نیست صد دیده را ز خاک درش چشم روشنی است ما نیز از آن غبار طلب می کنیم و نیست بسیار بارهاست که ابن حسام را در کوی یار بار طلب می کنیم و نیست ابن حسام خوسفی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۴۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/64630