بی تو حرامست تماشای باغ با تو مرا از همه عالم فراغ ای رخ تو شمع شب افروز من خوش بنشین تا بنشیند چراغ شیفته را به ز مُفَرِّح بود بوی سر زلف تو اندر دماغ ما به می لعل لبت قانعیم ساقی مجلس بنه از کف ایاغ در جگر غنچه ز درد تو خون بر دل لاله ز جفای تو داغ سر مکش از گفته ی ابن حسام از تو پذیرفتن و از ما بلاغ نکته مگو تا نبود نکته دار کس ندهد طعمه ی طوطی به زاغ ابن حسام خوسفی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۱۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/64700