ما وصال تو به زاری و دعا می طلبیم دردمندیم و ز لعل تو دوا می طلبیم همچو حجّاج به احرام درت بسته میان کعبه ی کوی تو از راه صفا می طلبیم هر کسی از پی مقصود خود اندر طلبی است حاصل آنست که ما از تو ترا می طلبیم دیده هر سو نگران و تو به خلوتگه دل تو کجایی و ترا ما به کجا می طلبیم در نسیمی که ز زلف تو دمد موجودست آنچه از رایحه ی باد صبا می طلبیم نفحه ی مشک خطا در شکن طرّه ی تست ما ز چین سر زلفت به خطا می طلبیم غرض ابن حسام از رخ زیبای تو چیست غالب آنست که ما صنع خدا می طلبیم ابن حسام خوسفی : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۲۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/64715