آن زلف مشَّوش وش اندر خم و تاب اولی وآن نرگس خوش منظر مخمور و خراب اولی چون مشک و گل و نسرین خوش منظر و خوش بویند بر عارض گلگونت بر مشک و نقاب اولی در دیده من چهرت در سینه من مهرت هم دیده و هم سینه بی این دو کباب اولی چون فصل بهار آید گل در صف یار آید خوش گوی غزل خواند در چنگ و رباب اولی در وجه می صافی سجاده من بفروش کاین خرقه که من دارم در رهن و شراب اولی این نامه بی ناموس در خم می اندارید کاین دفتر بی معنی غرق می ناب اولی هان ابن حسام امشب خوش گفتی و دُر سفتی شعر تر حافظ را اینگونه جواب اولی ابن حسام خوسفی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۷۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/64765