کریمی ، که رسم معلی نهاد بزرگی ، که راه ایادی گشاد اجل شمس دین پیمبر ، کزوست رخ فضل تازه ، دل عقل شاد ز آبا و از امهات جهان چنو هیچ فرزند صالح نزاد تبار و نژادش بزرگند و اوست چراغ تبار و جمال نژاد ز آثار او زینت جود و علم بایام او رونق دین و داد ز مجد و معالیست او را سرشت ز جود و ایادیست او را نهاد چه ماند از دقایق که طبعش ندید؟ چه مانداز دفاین که دستش نداد؟ ز حزمش گرفتست آرام خاک ز عزمش ربودست تعجیل باد شده فتح را داد او راهبر شده بحر را جود او اوستاد بیفراخت اعلام فضل و کرم بدان طبع پاک و بدان دست راد بیک صدمت کین او بدسگال ز پای اندر آمد ، ز دست او فتاد همی تا بخوانند اهل خرد تواریخ کیخسرو و کیقباد ز دور سپهر وز شیر نجوم نصیبش همه عز و اقبال باد رشیدالدین وطواط : قصاید : شمارهٔ ۴۹ - در مدح شمس الدین وزیر گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/65141