شاها ، خدایگانا ، آنی که لحظه ای از بیم خنجر تو نیارد غنود چرخ در روزگار دولت تو همچو ماتمی پوشد ز هیبت تو لباس کبود چرخ تا رفت جز براه وفاقت نرفت ماه تا بود جز بحکم مرادت نبود چرخ از روی فخر گوهر اکلیل خویش ساخت هر نکته کان ز لفظ شریفت شنود چرخ شاها چو دست حشمت تو برسرم ببرد دهر در زیر پای قهر تنم را بسود چرخ هر چان طراوتست ز حالم ببرد دهر هر چان حلاوتست ز عیشم ربود چرخ بی حسن اصطناع تو و لطف جود تو عیشم بکاست عالم و رنجم فزرود چرخ به زین بمن نگر ، که اگر حالتی بود والله ! که مثل من بخواهد نمود چرخ رشیدالدین وطواط : مقطعات : شمارهٔ ۱۸ - دربارۀ ملک اتسز گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/65336