شها ، دست رادت بکردار نیک ز آفاق بیخ بدیها بکند بداندیش را از سریر سرور نهیبت بچاه نوایب فگند بروز وفا دست اقبال تو در آورد پای بدان را ببند خورد آب در ظل عدلت کنون ز یک آبخور گرگ با گوسپند چو گیتی تویی فارغ از هر نهیب چو گردون تویی ایمن از هر گزند بگیری ، اگر رأی افتد ترا خمیده فلک را بخم کمند خلاف تو کاریست بس بازیان وفاق تو شغلیست بس سودمند بسا قلعه ها را که کردی خراب بنوک سنان و بسم سمند بسابی خرد باغیان را ، که داد بهیجا زبان حسام تو پند تو، ای مرد دانا ، نگویی مرا کزین قصهٔ طوس و کاوس چند ؟ ندیدی مگر زخم تیغ ملک بدشت سمرقند و صحرای جند ؟ یکی برگذر ، پس بچشم خرد نگه کن بدین قلعه های بخند در مکرمات و عطا باز کن در حادثات و دواهی ببند مبادا دلت از نوایب حزین مبادا رخت از مصایب نژند رشیدالدین وطواط : مقطعات : شمارهٔ ۲۵ - در حق ملک اتسز گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/65343