بر بدایع نظم تو ، ای فریدالدین طویله های گهر را نماند مقداری نه باغ طبع ترا هست جز ادب شجری نه شاخ لفظ ترا هست جز هنر باری بگرد تو نرسند اهل نظم و نثر امروز و گر چه جهد و تکلیف کنند بسیاری بشعر یار خودم خوانده ای و لیک بفضل ترا ندانم اندر همه جهان یاری چو من بفضل تو اقرار دارم از سر صدق ز کس نیابی در مشرق و غرب انکاری ترا فلک بمقام شرف رسانیدست فلک نکرده ازین علاقه تر کاری ببارگاه خداوند مشرق و مغرب متاع فضل ترا خاست روز بازاری گران بها گهری و کجا تواند بود ؟ چنین گدا را الا چنان خریداری جهان تو داری ، طوبی لک ، ای فرید الدین بزیر عدل چنان جهانداری رشیدالدین وطواط : مقطعات : شمارهٔ ۹۰ - در حق فرید الدین گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/65408