دلم در عاشقی زار اوفتادست بدست رنج و تیمار اوفتادست ستم کش بایدم بودن بنا کام که معشوقت ستمگار اوفتادست نکو رویست و بدخویست و نشگفت که گل در صحبت خار اوفتادست بلای جان خلقست و دل من بصد جانش خریدار اوفتادست دلم امسال در دام غم عشق بتراز پارو پیرار اوفتادست همی شویم بخون این بار چهره که دست خونم این بار اوفتادست مرا عشقست و جز من مردمان را ازین انواع بسیار اوفتادست دلم بر دست و جان هم برد خواهد نه خر مرده است و نه بار اوفتادست ملامت چون کنم خود را؟ نه اول ز من آیین این کار اوفتادست ز من بیزار شد معشوق و بامنش ندانم تا چه آزار اوفتادست؟ حدیث عشق ما و خوبی او بر شاه جهان دار اوفتادست علاء دین و دنیا شاه اتسز که شاهی را سزاوار اوفتادست رشیدالدین وطواط : غزلیات : شمارهٔ ۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/65468