ای مکاشف شده به سر قدر پرده جد و اجتهاد مدر بگذار از خویش و در خدای گریز بگسل از خویش و در خدای آویز گر چه تو ز اختیار مأموری لیک در اختیار مجبوری بین درین کارگاه وهم و خیال خویش را در مجاری افعال قالبی ز اختیار خود عاری گشته افعال حق بر او جاری هر چه جاری شود بر او ز افعال بنگر کز دو نیست بیرون حال یا ز اسباب قرب رضوان است یا ز آثار بعد و خذلان است گر ز قسم نخست باشد کار نعمت حق شمار و شکرگزار اذ من الشکر عم آلاؤه و من الشکر دام نعماؤه شکر باشد کلید گنج مزید گنج خواهی مده ز دست کلید ور ز قسم دوم بود کارت شمر از نفس زشت کردارت جرم و عصیان به سوی خویش افکن سر شرمندگی به پیش افکن معذرت پیشه گیر و استغفار عجز و فقر و شکستگی پیش آر کای خدا بنده گنهکارم گرد خود کوهها گنه دارم نیست غیر از تو عذر خواه تو کس عذر من عفو کرده و کاه تو بس جامی : هفت اورنگ : سلسلةالذهب : دفتر اول : بخش ۵۳ - مخاطبة مع المکاشفین بسر القدر گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/65538