کل من کان یوثر العزله حصل العزلت بلا مهله چون بود عزلتت ز صحبت به پا ز صحبت به کنج عزلت نه عزلت آمد کلید گنج شهود عزلت آمد علاج رنج وجود اندر او عز و لت که متصل است آن لت نفس عز جان و دل است عینش از علم و «ز» ز زهد شناس یعنی او راست علم و زهد اساس نیست بی «عین » علم جز زلت نست بی «زای » زهد جز علت یافتن عز زین دو حرف عزلت تو نیست بی این دو حرف جز لت تو جامی : هفت اورنگ : سلسلةالذهب : دفتر اول : بخش ۱۰۶ - در بیان آنکه چون پیری غالب یا یاری طالب یافت نشود عزلت بهتر از صحبت نماید چنانکه درین روزگار اختیار عزلت و ترک صحبت باید کرد گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/65591