عربی را که بود ساکن بر جانب ری فتاد رای سفر دید پیش دکانچه طباخ چرب رودی، نفیر زد گستاخ به تعجب که یا عجم ماذا خذ فلوسا و اعطنی هذا فلس ازو بستد و به جای نهاد یک بدستی ازان به دستش داد عربان در بغل نهاد و گذشت گرد بازار و شهر و کو می گشت ناگهانش میان شهر و غلو چرب رود از بغل فتاد فرو چون ز نامش نداشت مسکین بهر که سراغش کند ز مردم شهر بغل از وی تهی و کیسه ز دانگ خرزه بر کف نهاد و می زد بانگ ایها المسلمون ببلدة ری هل وجدتم بمثل هذا شی جامی : هفت اورنگ : سلسلةالذهب : دفتر اول : بخش ۱۴۴ - حکایت بر سبیل تمثیل گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/65629