وان دگر گر چه بود عشق مجاز رهزن عقل و دین او ز آغاز عاقبت حرف عاریت بسترد ره به سر منزل حقیقت برد میوه ای زان درخت چید و گذشت جرعه ای زان قدح چشید و گذشت سخن خوب و نکته سره گفت عارفی کالمجاز قنطره گفت بر ره تو مجاز قنطره ایست نکند کس فراز قنطره ایست زود بگذر که سالکان سبل کم اقامت کنند بر سر پل گر چه آن پل بود برای گذر به حقارت به سوی او منگر کی ز بحر تعلقات جهان که در او غرقه اند پیر و جوان جز به آن پل توان گذر کردن پی به عشق حقیقی آوردن جامی : هفت اورنگ : سلسلةالذهب : دفتر دوم : بخش ۱۹ - اشارت به جماعتی که اگر چه به مشاهده جمال صورت گرفتار شدند در آن نماندند بلکه آن سبب ترقی ایشان شد به مشاهده جمال معنی گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/65713