حکیم دوم چون لب از نطق بست سیم این شکر طوطی آسا شکست که ای عرش بلقیس فرش درت مه و مهر ازان خشت سیم و زرت سکندر اگر عمر بر باد داد به اقبال تو ملکش آباد باد رسد بانگ ازین طارم زرنگار که سخت است داغ جدایی ز یار وز آن سخت تر ناسپاسی بود که بیرون ز یزدان شناسی بود به آن دامن یار ناید به کف شود نیز مزد مصیبت تلف چه زیرک بود هر که زین درد سخت کشد بر در صبر و آرام رخت نه تلخ از جزع گردد امروز و شور نه از مزد ماند در آینده دور بحمدالله ای آگه از خوب و زشت که باشد تو را آگهی در سرشت ز افراط و تفریط خاطر تهی روی راست بر موجب آگهی همی رو بر این سیرت مستقیم همی زی ز آفات گیتی سلیم جامی : هفت اورنگ : خردنامه اسکندری : بخش ۷۰ - تعزیت گفتن حکیم سوم گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/66293