سیل آشوب، روان گشت به کاشانه ما سوخت از آتش بیدادگری خانه ما آه از آن سودپرستان که ز بی انصافی طلب گنج نمایند ز ویرانه ما نارفیقان، عوض مزد به ما زجر دهند گرچه خم گشت ز بار رفقا! شانه ما دوست خون دل ما خورد به جای می ناب در عوض زهر بلا ریخت به پیمانه ما در ره عشق وطن از سر و جان خاسته ایم تا در این ره چه کند همت مردانه ما شرف خانه خود گر تو و من حفظ کنیم نشود خانه بیگانه شرف خانه ما قد علم کن به سرافرازی و مردی چون شیر ورنه عشرتکده خرس شود لانه ما رهی معیری : چند قطعه : عشق وطن گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/68343