زان پیشتر که عقل شود رهنمون مرا عشق تو ره نمود به کوی جنون مرا هم سینه شد پر آتش و هم دیده شد پر آب در آب و آتشست درون و برون مرا شوخی که بود مردن من کام او کجاست؟ تا بر مراد خویش ببیند کنون مرا خاک درت ز قتل من آغشته شد به خون آخر فکند عشق تو در خاک و خون مرا چشمت، که صبر و هوش هلالی به غمزه برد خواهد فسانه ساختن از یک فسون مرا هلالی جغتایی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/68376