هست آرزوی کشتن آن تند خو مرا گر او نکشت، می کشد این آرزو مرا جان من از جدایی آن مه به لب رسید ای وای! گر فلک نرساند به او مرا با ذوق جستجوی تو آسوده خاطرم آسودگی مباد ازین جستجو مرا ننگست عاشقان جهان را ز نام من عاشق مگوی، هر چه توانی بگو مرا گفتی که: آبروی هلالی سرشک اوست رسوای خلق می کند این آبرو مرا هلالی جغتایی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/68377