کدام جلوه، که در سر و سرفراز تو نیست؟ کدام فتنه، که در جلوه های ناز تو نیست؟ مکن به خاک درش، ای رقیب، عرض نیاز که نازنین مرا حاجت نیاز تو نیست دلا، به شام فراق از بلای حشر مپرس که روز کوته او چون شب دراز تو نیست ز سجده پیش رخش منع ما مکن، زاهد نیاز اهل محبت کم از نماز تو نیست به کوی عشق، هلالی، نساختی کاری چه شد؟ مگر کرم دوست کارساز تو نیست؟ هلالی جغتایی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۷۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/68432